تبلیغات X
سفارش بک لینک
آموزش ارز دیجیتال
ابزار بتادیومی
خرید بک لینک قوی
صرافی ارز دیجیتال
خرید تتر
فایل گپ
بیگ بلاگ
خدمات سئو سایت
چاپ ساک دستی پارچه ای
چاپخانه قزوین
استارتاپ
خرید ملک در دبی
آموزش خلبانی
دانلود فارسی ساز بازی ها
طراحی سایت در قزوین
چاپ ماهان
شرکت تولید کننده ساندویچ پانل
ساندویچ پانل سردخانه
ساندویچ پانل کلین روم
دزدگیر هایکویژن
دزدگیر هایکویژن
هوش مصنوعی فارسی
تابلو دکوراتیو
حفاظ شاخ گوزنی
درب آکاردئونی
درب فرفورژه
حفاظ پنجره
لابراتوار نورقائم

**** یــــــــــــــــــــــاری چــوار چیون بــاوری و جا ////// راسـتــــــــــی و پاکـــــــی ، نیستـــــی و رداء **** ****راگـــــــــه حقیقت شیشه بنیین نه جـــــای گـــزافن نه جای منیین**** پیروان آئین یارسان پیروان آئین یارسان
RSS


برچسب ها :

پیروان آئین یارسان

Anti-regime slogans colored wall across #Iran



برچسب ها :

پیروان آئین یارسان

امیرحسین محمدی‌فر و ساناز الله‌یاری، دو تن از اعضای بازداشت‌شده تحریریه نشریه «گام» در اعتراض به بی‌توجهی مسئولان به درخواست‌هایشان و ادامه بازداشت از صبح پنجشنبه ۱۳ تیر دست به اعتصاب غذا زدند.
این، دومین اعتصاب غذای این زوج زندانی طی دوران بازداشت است و دو روز پس از آن صورت می‌گیرد که امیرحسین محمدی‌فر در نامه‌ای به قاضی مقیسه اعلام کرده بود چنانچه او و همسرش ساناز الله‌یاری و سایر متهمان هفت‌تپه آزاد نشوند، روز ۱۳ تیر اعتصاب غذای خود را آغاز خواهد کرد.


مأموران امنیتی شامگاه ۱۹ دی ساناز الله‌یاری و همسرش امیرحسین محمدی‌فر را بازداشت و پس از چند ماه به زندان اوین منتقل کردند. مراحل بازجویی و تحقیق درباره پرونده این دو از پنج ماه پیش پایان یافته اما به رغم صدور قرار وثیقه، بازداشت موقت آن‌ها تا کنون ادامه یافته است.

امیرحسین محمدی‌فر در نامه دو روز پیش خود به قاضی مقیسه بر حقانیت مبارزات کارگران نیشکر هفت‌تپه تاکید کرده و افزوده است: «حمایت از کارگرانی که به رانت و فساد و تضییع حقوق خود اعتراض کردند مطابق هیچ قانونی مصداق عمل مجرمانه نیست و نیز این اتهامات منتسب‌شده هنوز در هیچ دادگاهی اثبات نشده.»

محمدی‌فر نوشته است که او و ساناز الله‌یاری هنوز از عوارض جسمی حاصل از اعتصاب غذا رنج می‌برند. او خواستار آن شده است که تا زمان قطعی شدن حکم برای پیگیری درمان آزاد شوند.

امیر امیرقلی یکی دیگر از اعضای تحریریه نشریه گام و از متهمان این پرونده در زندان به سر می‌برد. سپیده قلیان، شهروند خبرنگار و فعال مدنی نیز در ارتباط با حمایت از اعتراضات نیشکر هفت‌تپه و افشاگری علیه شکنجه همچون اسماعیل بخشی محبوس است.

روز گذشته اعلام شد که اسماعیل بخشی، نماینده کارگران نیشکر هفت‌تپه در پی اعمال فشار دستگاه‌های امنیتی توسط کارفرمای نیشکر هفت‌تپه اخراج شده و حقوق‌اش نیز قطع شده است.

عسل محمدی، دیگر عضو تحریریه نشریه گام و از مدافعان حقوق کارگران هفت‌تپه که با قرار وثیقه آزاد شده، به تازگی در گفت‌و‌گویی با رادیو زمانه گفته است:

«برای آزادی زندانیان هفت‌تپه همه مسیرهای قانونی را طی کردیم. در نهایت قرار وثیقه توسط بازپرس پرونده صادر شده اما سرپرست دادسرای اوین، ناصری، از قبول وثیقه و آزادی موقت این زندانیان جلوگیری کرده است. برای آزادی دوستانمان به دادسرای کل و به مجلس نیز مراجعه کردیم اما هیچ نتیجه‌ای حاصل نشد. در مجلس وقتی شنیدند برای پیگیری آزادی کارگران زندانی هفت‌تپه و اعضای نشریه گام آمده‌ایم، حتی حاضر نشدند نامه‌های ما را از ما تحویل بگیرند.»

عسل محمدی و امیر امیرقلی به ترتیب ۱۳ آذر و ۲۴ دی بازداشت شدند.

عسل محمدی به بازداشتگاه اداراه اطلاعات اهواز انتقال یافت. او ۱۵ دی با قرار وثیقه تا پایان مراحل دادرسی آزاد شد.

نشریه گام در شماره‌های اخیرش مطالبی را به اعتراضات اخیر و حقوق کارگران اختصاص داده بود.

Two Iranian journalists arrested related to coverage of labor protests in Iran, launched a hunger strike to protest their “unfair” detention. Amirhossein Mohammadifar, and his partner Sanaz Allahyari, members of the editorial board of Gaam Magazine have demanded to be released with other activists and journalists arrested in connection with protests in an industrial complex in the Southwest of Iran.


Amirhossein Mohammadifar and Sanaz Allahyari

Gaam is an online student magazine distributed via a Telegram channel and its staff have been arrested on January 2019, after reporting on the protests and strikes of the Haft Tappeh Sugarcane workers’ protests.

Sanaz Allahyari, Amirhossein Mohammadifar, Amir Amirgholi, and Asal Mohammadi are all reporters and editors for Gaam. Asal Mohammadi has been released since on bail but the other three are still in prison.

Haft Tappeh Sugarcane complex is located in the Southwest of Iran. Several workers of Haft Tappeh have been arrested following their protests against the management and state-mediated privatization of the company. The Haft Tappeh workers demanded payment of their overdue wages, health insurance, and other benefits.

Dozens of journalists, workers, and labor activists have been arrested in connection with workers’ protests in Iran in the past years.
In a letter to the judge residing on their case and the prison official, Amirhossein Mohammadifar announced his intention to go on a hunger strike, unless all those who have arrested in connection with Haft Tappeh protests are released.

Sanaz Allahyari, Amirhossein Mohammadifar, and Amir Amirgholi are awaiting trial. They have been charged with “membership in an opposition group”, “assembly and collusion against national security,” “propaganda against the system” and “spreading lies with the intention of misleading the public opinion”.These journalists don’t have access to a lawyer and there are also concerns about the health and treatment of these detainees.

Sanaz Allahyari is suffering from worsening health problems in Prison. Behruz Allahyari, Sanaz’s father told Zamaneh that she has been denied adequate medical care.

Human rights groups and activists call for the release of all detainees of Haft Tappeh protests including Esmail Bakhshi who has been one of the leaders of the protests. According to the Independent Telegram Channel of Haft-Tappeh Sugarcane Workers, Esmail Bakhshi has been stripped off his employment contract and salary.

The Haft Tappeh Sugarcane workers plan to stage more protests to demand the continuation of the contract of Esmail Bakhshi who has been arrested, subject to forced confessions and whose family needs his pay cheque for their living expenses.


Esmail Bakhshi

Esmail Bakhshi, one of the workers’ representatives in Haft Tappeh Independent Labor Union, served as the public face of the protests. The protests led to a wave of arrests and the Iranian government launched a major crackdown on the labor rights activists and workers. Esmail Bakhshi, Sepideh Gholian- a 23-year female labor rights activist and citizen journalist – were among those who were arrested.



برچسب ها :

پیروان آئین یارسان

دو عضو بسیج به گفته‎اند سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از شورش‌های داخلی در سراسر ایران به اندازه حمله امریکا هراس دارد.

در مصاحبه اختصاصی مخفی، دو بسیجی خبر داده‌‌اند که طی روزهای اخیر برای مقابله با جنگ شهری آموزش‌های ویژه دیده‌اند. این بسیجیان که نخواسته‎اند نام خودشان یا نام شهر آن‎ها فاش شود، از دو استان مختلف ایران هستند؛ یکی در جنوب و دیگری در شمال کشور.

در هر دو این استان‌ها، تظاهرات‎های گسترده‌ای علیه دولت ایران در دی ماه ۱۳۹۶ انجام شد. فرد بسیجی که از جنوب کشور گفته است: «از زمان تظاهرات دی ۱۳۹۶، ما به طور منظم برای مقابله با شورش‌های شهری و مناطق مجاور آموزش نظامی می‌بینیم. اما طی چند روز اخیر ما حتی تمرینات بیش‌تری داشته‌ایم و از ما خواسته شده است برای حضور و مقابله با شورش‌گران در هر لحظه آماده باشیم.»

این عضو بسیج اضافه کرده است تا جایی که او اطلاع دارد، تمام پایگاه‌های بسیج سراسر کشور در حالت آماده باش هستند تا هر گونه تظاهراتی را در صورت وقوع حمله نظامی سرکوب کنند: «این آموزش‌ها شامل تماشا کردن ویدیوهایی از تظاهرات مختلف از سال‌های گذشته هستند به این منظور که یاد بگیریم چه گونه جلوی تظاهرات را گرفته و رهبران تجمعات را پیش از شروع، شناسایی و دستگیر کنیم.»
او گفته است:«یکی از وظایف اصلی ما این است که به کانال‌های تلگرامی گروه‌های مختلف در هر منطقه نفوذ کرده و حساب‌های کاربری اینستاگرام را زیر نظر بگیریم تا ببینیم فعال‌ترین افراد چه کسانی هستند و درباره چه بحث و گفت‌وگو می‌کنند.»

این عضو بسیج تاکید کرده است دلیل مصاحبه‌اش این است که نمی‌خواهد در سرکوب خشونت‌آمیز مردم خود دست داشته باشد.

او دلیل پیوستن‌ خود به بسیج را بعضی مشکلات شخصی در گذشته‌اش عنوان کرده و اضافه کرده است که این مشکلات تنها از راه عضویت و همکاری با بسیج حل می‌شده‌اند.

سازمان بسیج مستضعفان بعد از انقلاب اسلامی تاسیس شد تا تمام شهروندان را در سراسر ایران با آموزش نظامی آشنا کند. هیچ آمار رسمی از تعداد اعضای این سازمان موجود نیست ولی «محمدرضا نقدی»، فرمانده پیشین بسیج در سال ۱۳۹۵ گفت که این سازمان بیش از ۲۵ میلیون عضو ثبت‌نام‌شده دارد.

عضو دیگر بسیج که اهل شمال ایران است اما داستان جذاب‌تری دارد. او یکی از تظاهرکنندگان تجمعات سال ۱۳۹۶ بود که دستگیر و زندانی شد. خودش گفته در سلولی کوچک همراه با ده‎ها زندانی دیگر نگه‌داری می‌شده و به طور مرتب کتک خورده و شکنجه شده است. او به اتهام‎های «به خطر انداختن امنیت ملی» و «شرکت در تجمعات غیرقانونی»، به هشت سال زندان محکوم شد.
این عضو بسیج گفته است تنها راه آزادی او از زندان به قید وثیقه، عضویت در بسیج و امضای نامه‌ای بوده است که در آن قول می‌داد با بسیج همکاری کند و به قول خودش، «خبرچین» محلی بسیج شود.

او افزوده است بسیاری از دیگر دوستان وی در محله نیز در موقعیتی مشابه قرار دارند: «ما باید دو بار در هفته در کلاس‌های عقیدتی سیاسی شرکت کنیم و اتفاقات محل و شهر را به فرمانده بسیج گزارش بدهیم.»

این بسیجی گفته است در حال حاضر در یکی از قرارگاه‌های محرومیت‌زدایی سپاه در یکی از محله‌های محروم کار می‎کند و به همراه سپاه به ساکنان منطقه در زمینه اسکان، نیازهای پزشکی، بهداشت و آموزش کمک می‎کند: «این تنها شغلی بود که توانستم پیدا کنم چون هر شغل دیگری سابقه کیفری من را چک می‌کند و به خاطر سابقه‌ بازداشت‌ و حکمی که داشته‎ام، رد می‌شوم.»

او هم‎چنین گفته است در هفته‎های اخیر از او و دوستانش خواسته‌ شده است که روزانه از اتفاقات جاری محله خود به فرمانده سپاه در منطقه گزارش دهند و تهدید شده‌اند که در صورت سرباز زدن از این کار، دوباره به زندان برگردانده می‌شوند یا حتی سرنوشت شوم‌تری خواهند داشت: «همین دو روز پیش فرمانده بسیج به ما گفت اگر امریکایی‌ها حمله کنند و ما در هر گونه تظاهراتی شرکت کنیم، در جا و به صورت صحرایی اعدام می‌شویم.»

به گفته این عضو بسیج در شمال ایران، فرمانده بسیج تاکید کرده است: «در دوران صلح، ما با شما به عنوان مجرم برخورد می‎کنیم و مثل حالا از رافت اسلامی بهره‌مند می‎شوید اما در دوران جنگ هر نوع تظاهراتی خیانت و کمک به دشمن است و شما مثل منافقین، سریع و در دادگاه صحرایی به اعدام محکوم می‌شوید.»

The following article was written by Iranian citizen journalists on the ground inside the country, who writes under a pseudonym to protect their identities


The Islamic Revolutionary Guards Corps (IRGC) fear riots across Iran as much it does a US military attack, two individuals with close links to IRGC operations has told IranWire.

In exclusive interviews, two members of the paramilitary Basij group, which is part of and under the control of the IRGC, told that they had received additional urban warfare training over the last several days. The Basij members, who asked to remain anonymous and refrained from saying which cities they were based in, are from two different provinces of Iran, one from the south and the other from the north.

In late 2017 and early 2018, demonstrations broke out in both of the Basij members’ provinces, and across dozens of cities across the country. “Since those demonstrations, we’ve had regular training on how to confront rioters in our city and the adjacent areas,” the Basiji from southern Iran said. “But in the last few days, we have had regular training and have been asked to be ready to confront riots.” The Basij member said that, as far as he knew, all other Basij bases across Iran have also been put on alert to suppress any demonstrations in case of a military attack. “The training includes watching videos of different demonstrations from last year and learning how to prevent demonstrations by rounding up the leaders of before they start,” he said. “One of our main jobs is to infiltrate Telegram channels of different groups in the area and monitor different Instagram accounts to find out which people are the most active people and what they are discussing.”

One of the Basijis said they agreed to talk to because they did not want to take part in violence against his own people, and said that he joined the Basij only because he had some problems in the past that could only be solved by joining the Basij, without explaining further.

The Organization for the Mobilization of the Oppressed, or the Basij, was founded after the Iranian revolution with the remit of providing military training to all citizens of Iran. No official records of how many of Iran’s 80 million citizens are actually members of the Basij, but one Basij commander claimed that the organization had more than 25 million registered members. And in order to join various institutions in Iran, it is obligatory for people to be a member of the Basij. Many people have joined the organization in order to keep their jobs or be able to continue to study.

Nonetheless, a large number of Basij members have joined for ideological reasons and regard it as part of their duty to serve Imam Mahdi, the 12th and hidden Imam or saint of Shias, and Iran’s Supreme Leader Ayatollah Ali Khamenei, who is regarded in Shia Islam as the Imam Mahdi’s representative in his absence.

The other Basij member spoke to, who hails from a northern province, has an even more interesting story. He was among those arrested and imprisoned for demonstrating in early 2018. He says he was kept in a small cell with dozens of prisoners and regularly beaten and tortured. He was sentenced to eight years in prison for “endangering the security of the nation” and “taking part in illegal gatherings.” The only way for him to be released on bail was to join the Basij and sign a letter that he would act as an informer for the group.

He also says that many of his friends from his neighborhood are in the same situation. “We have to have religious and ideological classes twice a week and report on the events in the neighborhood,” he said. He added that he’s been given a job in the IRGC’s Poverty Alleviation unit, which works in poor neighborhoods across Iran and helps residents with housing, medical needs, and education. “This is the only job I can find because other jobs check my criminal background and because of my prison sentence.” He also said that he and his friends have been asked to report to the IRGC about the area on a daily basis, and have been threatened that if they do not cooperate they can be thrown back in jail, or worse. “The Basij commander told us that if the Americans attack and if we take part in any demonstrations, we will immediately be executed,” he said. “The Basij commander said, ‘in peacetime, we treat you as rioters and you are subjected to Islamic kindness, but in wartime, you’d be considered as a traitor and executed summarily.”

برچسب ها :

پیروان آئین یارسان

چهار روز از آغاز اعتصاب غذای نازنین زاغری رتکلیف، زندانی سیاسی دو تابعیتی محبوس در زندان اوین می‌گذرد. او شنبه ۲۵ خرداد/ ۱۵ ژوئن، همزمان با پنجمین سالگرد تولد فرزندش این اعتصاب را در اعتراض به ادامه بازداشت‌اش آغاز کرد. ریچارد رتکلیف، همسر نازنین زاغری نیز همچنان به تحصن و اعتصاب غذا در برابر سفارت جمهوری اسلامی ایران در لندن ادامه می‌دهد. او در گفت‌و‌گویی با بخش انگلیسی «زمانه» به تشریح وضعیت همسرش پرداخت.




ریچارد رتکلیف در برابر سفارت جمهوری اسلامی در لندن؛ روی تابلو نوشته شده: «گرسنگی برای عدالت»


ریچارد رتکلیف در همراهی با همسرش نازنین در مقابل سفارت ایران در لندن چادر زده و شب را در آنجا سپری می‌کند. پدر و مادر و برخی دوستان او نیز همراه او شده‌اند.


ریچارد رتکلیف در رابطه با دلیل اعتصاب خانم زاغری گفت:


«نازنین به مقامات زندان گفته بود که اگر تا زمان تولد گابریلا (دخترمان) راهی برای حل پرونده او پیدا نکنند، دست به اعتصاب غذا خواهد زد. گابریلا بازهم تولد دیگری را جدا از والدینش سپری کرد و این محرکی برای اعتصاب غذای او بود.»


نازنین زاغری شهروند ایرانی-بریتانیایی که توسط مقام‌های ایرانی به پنج سال زندان محکوم شده است، پیش از این هم اعتصاب غذا کرده بود. نازنین زاغری ژانویه سال ۲۰۱۹ در اعتراض به ممانعت مسوولان زندان از دسترسی به درمان پزشکی به مدت چند روز دست به اعتصاب غذا زده بود.


ریچارد رتکلیف گفت که باخودش عهد بسته بود که اگر همسرش بار دیگر اعتصاب غذا کند، نازنین را تنها نگذارد و به او ملحق شود: «این اعتصاب را در برابر عموم و در مقابل سفارت ایران انجام می‌دهم تا رنجی که همسرم می‌برد، در سکوت نباشد».


رتکلیف به صورت تلفنی با همسرش در زندان در تماس بوده و خانم زاغری به او گفته است که دیگر زندانیان از او مراقبت می‌کنند.


او گفت که نرگس محمدی با مادر نازنین تماس گرفته و گفته است که آنها مراقب نازنین هستند.


نرگس محمدی نایب رییس کانون مدافعان حقوق بشر است که او هم در زندان اوین به سر می‌برد.



همراهان رتکلیف در تحصن در برابر سفارت جمهوری اسلامی در لندن


نازنین زاغری همراه فرزند دو ساله‌اش برای دیدار خانواده به ایران آمده بود که ۱۵ فروردین ۱۳۹۵، نیروهای حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران او را هنگام خروج از ایران در فرودگاه خمینی تهران بازداشت کردند. گابریلا دختر نازنین و ریچارد اکنون پنج ساله شده است.


ریچارد رتکلیف گفت: «با گابریلا صحبت کردم و چادری ( را که شب در آن می‌خوابم) نشانش دادم و به او قول دادم تا وقتی همه این ماجراها تمام شد با هم به کمپینگ برویم و چادر بزنیم.»


برپا کردن چادر توسط رتکلیف و همراهانش واقامت شبانه روزی آنها در برابر سفارت، سفیر و کارمندان سفارت ایران در لندن را ناخشنود کرده است.


حمید بعیدی‌نژاد، سفیر ایران در لندن با انتشار پیامی در توییتر نوشت: «رتکلیف و همراهان در روز چهارم جلوی درب سفارت تجمع کرده و‌ پیاده‌رو مسدود است. خبرنگاران ، من‌وتو و ایران اینترنشنال از افرادی که از سفارت وارد و خارج می‌شوند فیلم گرفته و پخش می‌کنند. تردد از درب اصلی تقریبا غیر ممکن شده و ملاقات‌ها به سفارت لغو شده‌اند.»


به گفته رتکلیف مقام‌های ایرانی تاکنون با وی تماسی نگرفته‌اند، روز اول اعتصاب غذا چندین بار به پلیس زنگ زده اند، روز دوم در رسانه های اجتماعی از این مساله ابراز نارضایتی کرده اند و بعد هم اطراف چادر را نرده کشیده ‌اند. اما آنها تا کنون با او صحبت نکرده‌اند: «در سه سال گذشته و از زمانیکه نازنین ناعادلانه بازداشت شد، هیچ دیپلمات ایرانی‌ای حاضر به ملاقات با من نشده است.»


نازنین زاغری بیش از نیمی از حکم پنج سال حبس خود را تحمل کرده و مشمول قانون آزادی مشروط می‌شود. درخواست آزادی مشروط او به دادستانی تهران ارائه شده اما ترتیب اثری به آن داده نمی‌شود.



رتکلیف در برابر سفارت جمهوری اسلامی در لندن


از ریچارد رتکلیف پرسیدیم که آیا تنش های اخیر پیرامون ایران ممکن است بر پرونده نازنین تاثیری داشته باشد؟ او گفت: «به صورت بالقوه ممکن است اما صحبت در این مورد دشوار است و آنچه که در حال حاضر اهمیت دارد این است که در این مسیر خواسته‌هایمان را به صورت روشن و مستحکم داشته باشیم، لازم است که نازنین به خانه برگردد.»


ایران به تازگی نزار زکا شهروند لبنانی را که دارای اقامت دایم آمریکا نیز هست، پس ازچهار سال آزاد کرد و او به لبنان بازگشت.


ریچارد رتکلیف در پاسخ به سوال زمانه در این رابطه آزادی زکا را نشانه ای مثبت دانست و گفت: «تحت تاثیر سخنان آقای زکا مبنی بر این که دیگران هم نباید در زندان بمانند قرار گرفتم. دیگر کشورها نیز باید این مساله را روشن کنند که دیپلماسی گروگان گیری ایران باید متوقف شود.»


مقامات جمهوری اسلامی نازنین زاغری-رتکلیف را متهم به «تلاش برای توطئه و براندازی نظام» کرده‌اند. این اتهام همواره از سوی خانم زاغری و خانواده‌اش رد شده است.


نازنین زاغری برای بنیاد تامسون رویترز کار می‌کرده که بخش فعالیت‌های خیریه این سازمان است.


A British Couple go on Hunger Strike to object 1000 days of Imprisonment of the Wife in Iran



Richard Ratcliffe has started a hunger strike outside the Iranian Embassy in London in solidarity with his striking wife, Nazanin Zaghari-Ratcliffe, who has spent more than a 1000 day in an Iranian prison



Richard Ratcliffe outside the Iranian embassy in London, where he is maintaining a hunger strike and vigil


Ratcliffe started his hunger strike on Saturday 15 June and says he will go on as long as he can. His wife is a British-Iranian dual citizen who has been detained in Iran since 3 April 2016 on political charges. Negotiations between Iran and the United Kingdom have not yet lead to her release and many believe she is being kept as a diplomatic hostage by Iran


Richard Ratcliffe explains that his wife is on hunger strike to protest the fact that she is being unlawfully kept in prison apart from her daughter, Gabriella: “Nazanin had warned the prison authorities that she would go on hunger strike after Gabriella’s birthday if they did not find a way to solve her case, and Gabriella spent another birthday separated from her parents


Richard Ratcliffe is concerned that the suffering of his wife is happening behind bars in an Iranian prison with no one to witnesses such suffering; it is as such that he has decided to join his wife by refusing food


“I promised myself that if she went on hunger strike again, I would not leave her alone, but would also join in. And I would do it in front of the Iranian Embassy in public so that her suffering was not silenced.” Ratcliffe added



Nazanin Zaghari-Ratcliffe and Gabriella, her child who is being kept away from her mother in Iran


In January 2019, Nazanin Zaghari-Ratcliffe went on a three-day hunger strike to protest against being denied medical care in prison


“I spoke to Nazanin this morning – she said she was feeling weak and had been to the prison clinic for low blood pressure. She said the other prisoners had been looking after her. Narges Mohammadi had called Nazanin’s mother to say that they would look after her.” Richard Ratcliffe told to Zamaneh


Nazanin Zaghari-Ratcliffe, who worked for the Thomson Reuters Foundation was sentenced to five years imprisonment in 2016. She has been accused of plotting against the Islamic Republic of Iran. She has denied all charges against her. he was arrested three years ago when attempting to return from Iran to the UK after a family visit. She has been separated from Gabriella, her four-year-old daughter. During her time in jail, her young daughter has not been allowed to leave Iran to return to her father in the UK


“I spoke to Gabriella yesterday – and showed her the tent, and promised her we would go camping in it together when all this is over. Nazanin also told her yesterday that she had started the strike – which confused her – but Nazanin promised it would soon be over.” Ratcliffe said


Nazanin’s husbands said during the three years his wife has been imprisoned, he had never received any information or response from Iranian diplomats based in London. The same goes for the current hunger strike that is being staged in front of the Islamic Republic of Iran’s Embassy in London


“No contact from Iranian officials. On day one, they called the police on us a couple of times. On day two the Ambassador complained inaccurately about us on social media. Today they erected some fencing around our tent and chairs. But they have not spoken to us. In the three years since Nazanin was first unfairly taken, no Iranian diplomat has ever agreed to meet with me. That remains shameful.” He told Zamaneh about the reaction of Iranian officials to his hunger strike outside the Islamic Republic embassy in London


The United Kingdom has called for Nazanin’s release, and she was given diplomatic protection on 7th of March to assist in early release from prison. Iran had rejected Zaghari-Ratcliffe diplomatic status and does not recognize the UK’s decision to grant diplomatic protection to her. Furthermore, the Islamic Republic of Iran has refused to acknowledge the British citizenship of the British-Iranian dual citizen


Zamaneh asked Mr. Ratcliffe if the recent tensions with Iran might have any effect on Nazanin’s case. “Potentially – but I think things are very difficult to read. I think it is important for us to keep a straight path. And to keep our demands clear and consistent – Nazanin needs to come home


Zaghari-Ratcliffe’s family and the British government insists that the charges are political and that Nazanin is innocent and should be released. “When Jeremy Hunt made his announcement about granting Nazanin diplomatic protection he gave a number of reasons, including the fact that she is innocent, and that she is being held as diplomatic leverage


The foreign secretary, Jeremy Hunt, asserted that granting diplomatic protection might not lead to Zaghari-Ratcliffe’s immediate release

“It’s not a magic wand, it’s not going to solve things overnight, but it does create a different legal and political context and it sends a very strong message to Iran: you are a great civilization, you may have disagreements with the UK, but at the heart of this is an innocent woman, vulnerable, unwell and scared, and she has a four-year-old daughter.” Jeremy Hunt said


Recently Nazar Zaka, a Lebanese man who is also a permanent U.S. resident was released after nearly a four-year imprisonment in Iran. Richard Ratcliffe believes Zaka’s release is a positive sign


“I think it is a positive sign. And I thought Nazar Zaka was very impressive in his interviews making clear that other people should not be left behind. Other countries should make clear that Iran’s hostage diplomacy needs to stop.” Richard told Zamaneh


Iran has arrested a number of foreign and dual nationals over the last four decades. In a recent report from Javaid Rehman, the UN special rapporteur for human rights in Iran, Tehran’s ongoing detention of foreign and dual nationals has been identified as a problem


برچسب ها :

پیروان آئین یارسان

«علیرضا شیرمحمدعلی»، زندانی سیاسی که از تیرماه ۱۳۹۷ در زندان تهران بزرگ به سر می‌برد، شامگاه ۲۰ خرداد ۱۳۹۸ توسط دو زندانی با ضربات چاقو به قتل رسید.



به گفته «محمدهادی عرفانیان کاسب» که وکالت او را برعهده دارد، قتل علیرضا شیرمحمدعلی توسط دو زندانی شرور متهم به جرایم مواد مخدر و قتل رخ داده است. این وکیل علت قتل را عدم تفکیک جرایم در این زندان و حضور زندانیان پرخطر در کنار زندانیان سیاسی عنوان کرده است.

علیرضا شیرمحمدعلی ۲۱ ساله مانند بسیاری از زندانیان سیاسی و عقیدتی، برخلاف ماده تفکیک جرایم «آیین‌نامه اجرایی سازمان زندان‌ها و اقدامات تامينی و تربيتی كشور»، در میان زندانیان با جرایم پرخطر و محکومان مواد مخدر در زندان تهران بزرگ معروف به «فشافویه» نگه‎داری می‌شد. او که در تیپ یک، اندرزگاه ۱۱ این زندان بود، در اعتراض به عدم رعایت اصل تفکیک جرایم، از تاریخ ۲۳ اسفند ۹۷ تا ۲۷ فروردین ۱۳۹۸ دست به اعتصاب غذا زده بود. با این حال، هیچ توجهی به اعتراض او از سوی مقامات قضایی نشد.

علیرضا شیرمحمدعلی که با سه اتهام در دادگاه انقلاب به هشت سال حبس محکوم شده بود، قرار بود روز ۱۶ تیرماه دادگاه تجدیدنظرش تشکیل شود. او تک فرزند و تامین‌کننده زندگی مادر سالمندش پیش از زندان بود.

محمدهادی عرفانیان کاسب که پس از برگزاری دادگاه، وکالت او را پذیرفته است، با تایید قتل موکلش گفت: «برای انتقال علیرضا به بند زندانیان سیاسی درخواست داده شد و قول‌هایی نیز گرفته بود. زندان تهران بزرگ اصلا جای مناسبی نیست؛ مخصوصا برای زندانیان سیاسی. الان هم دراویش در آن‎جا به سر می‌برند.»

این وکیل دادگستری می‌گوید علیرضا در دادگاه انقلاب از داشتن وکیل محروم بوده و او برای دادگاه تجدیدنظر به پرونده پیوسته است: «من فقط تا الان توانسته بودم یک بار علیرضا را در زندان ملاقات کنم. تا جایی که من شناختمش، او اهل بحث و گفت‌وگو بود و نه دعوا و زد و خورد.»

به گفته این وکیل، علیرضا شیرمحمدعلی ۲۱ ساله، اهل نازی‌آباد تهران و کارگر خدماتی بوده و مخارج زندگی مادر سالمندش را نیز تامین می‌کرده است. او در تاریخ ۲۴ تیرماه ۱۳۹۷ بازداشت و با سه اتهام «توهین به رهبری»، «توهین به مقدسات» و «فعالیت تبلیغی علیه نظام»، به هشت سال حبس محکوم شده بود.

اگرچه طبق اطلاعات داخل زندان فشافویه، او در جریان اعتراضات مرداد ۱۳۹۶ بازداشت شده است اما وکیلش دلیل بازداشت او را داشتن یک کانال تلگرامی عنوان می‏کند: «علیرضا یک کانال تلگرامی داشت که به دلیل مطالبش به این سه اتهام محکوم شد.»

پیش از این، «وحید صیادی نصیری»، فعال حقوق بشر و از هواداران نظام پادشاهی در تاریخ ۲۱ مهرماه ۱۳۹۷ در اعتراض به وضعیت خود و عدم رعایت اصل تفکیک جرایم در زندان قم دست به اعتصاب غذا زده بود. حال جسمی او پس از ۶۰ روز اعتصاب وخیم و راهی بیمارستان «شهید بهشتی» قم شد و در همان‌جا پس از هفت روز بستری بودن، درگذشت. هیچ مقام قضایی در طی ۶۰ روز اعتصاب غذای وحید صیادی نصیری به خواسته‌هایش توجهی نکرد و پس از آن نیز واکنشی به مرگ او در اثر اعتصابش نشان ندادند. مرگ این جوان زندانی در سکوت سیستم قضایی ایران فراموش شد.

تقریبا هشت ماه پس از مرگ او، علیرضا شیرمحمدعلی در اثر عدم رعایت اصل تفکیک جرایم در زندان تهران بزرگ جان داد. او نیز پیش از مرگ، در اعتراض به نحوه نگه‏داریش در بند زندانیان پرخطر و مواد مخدر برای دو ماه دست به اعتصاب غذا زد. اما پاسخی از سوی مسوولان دریافت نکرد.


قتل علیرضا شیرمحمد علی با چاقو از سوی حمیدرضا خروس و هم‌بندی دیگر

یک منبع مطلع براساس اطلاعات داخل زندان تهران بزرگ درباره نحوه مرگ علیرضا می‎گوید: «یک زندانی به نام "حمیدرضا شجاعی" که در زندان معروف به "حمیدرضا خروس" است، به تازگی به جرم قتل از زندان "رجایی شهر" کرج به زندان فشافویه منتقل شده بود. دیشب او و یک زندانی دیگر که هنوز هویتش روشن نیست، با علیرضا درگیر شدند و آن قدر به او چاقو زدند که تا افسر نگهبان بند برسد، جان داده بود.»

به گفته این منبع، اندرزگاه ۱۱ در تیپ یک که در میان زندانیان به «سوییت» هم معروف است، پیش از این محل بازجویی دراویش بازداشت‌شده در دی ۱۳۹۶ بوده است.

این اولین بار نیست که در زندان فشافویه میان زندانیان سیاسی و زندانیان عادی درگیری رخ می‌دهد. اردیبهشت ماه امسال درگیری شدیدی میان دراویش زندانی در فشافویه و مجرمان خطرناک رخ داد که منجر به زخمی شدن تعدادی از دراویش شد. گفته می‌شد مجرمان با چاقوها و قمه‎های دست ساز به دراویش حمله کرده بودند.

تاکنون گزارش‌های متعددی از وضعیت وخیم زندان تهران بزرگ منتشر شده است؛ زندانی که در آن مواد مخدر از انواع مختلف، بیماری «ایدز»، «هپاتیت» و بیماری‌های پوستی بی‎داد می‌کند. این زندان بالغ بر سه برابر گنجایش خود زندانی دارد و فاقد هرگونه امکانات بهداشتی است.

علیرضا شیرمحمدعلی در نامه‌ای با هشدار خطر مرگ در زندان، درباره علت اعتصاب غذایش نوشته بود: «ما از تاریخ ۲۳ اسفند ۹۷ تا امروز که ۱۲ فروردین ۹۸ است، اعتصاب غذا کردیم زیرا که این زندان جای ما نیست. البته باید بگویم جای هیچ یک از زندانیان این زندان در این جا نیست زیرا در این زندان حقوق اولیه مددجو که شامل امکانات رفاهی، بهداشتی و درمانی می‌شود، به ایشان تعلق نمی‌گیرد. به کرات زندانیانی بوده‌اند که به خاطر نبود این امکانات اولیه جان خود را از دست داده‌اند. ما ناخواسته و به اجبار در این‎جا قرار گرفته‌ایم.»

او در بخش دیگری از نامه خود که تاریخ ۱۲ فروردین ۱۳۹۸ را دارد، به همراه زندانی دیگری به نام «برزان محمدی» نوشته بود: «ما به دلیل نبود این امکانات و نداشتن امنیت جانی در سوییت، اعتصاب غذا کرده‌ایم تا با این روش به بودن خود در این جا اعتراض کرده باشیم ولی سلامت جان ما هیچ اهمیتی برای عوامل زندان و روسای آن ندارد. حتی روز گذشته "رضا حق وردی"، افسر نگهبان شیفت خیلی صریح به ما گفت که انتهای این اعتصاب، صدور گواهی فوت است. البته این جمله از ایشان با توهین به خانواده‌مان نیز همراه بود و به دلایل اخلاقی از ذکر آن معذوریم.»

مقامات قضایی تاکنون نسبت به این قتل در زندان واکنشی نشان نداده‌اند.

«نادر فتوره‎چی»، روزنامه‌نگاری که فقط یک شب را در زندان فشافویه گذرانده بود، پس از آزادی یادداشتی درباره وضعیت وخیم این زندان نوشت. در بخشی از این یادداشت آمده بود: «کسی در ایران بی‌پناه‌تر و مظلوم‌تر از آن‎ها وجود ندارد. آن‎ها به معنای دقیق کلمه تحت شرایط ضد بشری قرار دارند و طردی مضاعف را تجربه می‌کنند که تحمل آن، حتی برای یک شبانه روز از توان انسان خارج است.»


اعتراض به مرگ زندانی در توییتر

کاربران شبکه‌های اجتماعی پس از مرگ علیرضا شیرمحمدعلی واکنش‌های شدیدی نسبت به مرگ او نشلن داده‌اند. بسیاری از آن‎ها با انتشار بخشی‌هایی از نامه‌های اعتراضی علیرضا در زندان، نوشته‌اند کاش حساسیت‌ها نسبت به وضعیت زندانیان بیش از این‌ها بود و در زمان لازم اقدام می‌شد.

کاربری به نام «فهیم» در توییتر خود با اشاره به مرگ وحید صیادی نصیری در زندان نوشته است: «مسوولیت جان زندانی با زندان‌بان است. چه زندانی #وحید_صیادی_نصیری باشد که بر اثر اعتصاب غذا جان می‌دهد، چه #علیرضا_شیرمحمدعلی باشد که بر اثر ضرب و شتم توسط زندانیان. زندانی سیاسی محکوم به مرگ نیست.»

«علیرضا روشن»، مدیر سایت «مجذوبان نور» (سایت متعلق به دراویش گنابادی) در توییتر خود نوشته است: «حمیدرضا شجاعی معروف به حمید خروس، کسی است که شب گذشته علیرضا شیرمحمدی را در اندرزگاه ۱۱ تیپ ۱ زندان فشافویه با ضربات چاقو به قتل رسانده است!»

کاربری دیگر در توییتر خود نوشته است: «چند زندانی سیاسی دیگر در فشافویه، قرچک و... هستند؟ آیا حبس و بازداشت ناعادلانه کافی نیست که تبعید و تهدید جانی هم به آن اضافه می‌شود؟ #علیرضا_شیرمحمدعلی»

«نیما پوریعقوب»، فعال حقوق بشر نیز در توییتی نوشته است: «#علیرضا_شیرمحمدعلی اسفند ۱۳۹۷: بنده که ۲۱سال سن دارم و تک فرزند هستم و نان‌آور خانواده و مادرم محسوب می‌شوم، از حقوق اجتماعی یک زندانی محروم هستم و خواسته‌های مکرر اینجانب برای قبول وثیقه و تسریع در انتقال به زندان اوین بی پاسخ مانده است. او برای این خواسته ۳۴روز اعتصاب غذا کرده بود.»

«زرتشت احمدی راغب»، زندانی سیاسی سابق در توییترش نوشته است: «درود. باز هم تراژدی دیگری در زندان تهران بزرگ رقم خورد و علیرضا شیرمحمدعلی، زندانی سیاسی توسط دو زندانی بزهکار به قتل رسید. چندی پیش علیرضا شیرمحمدعلی و برزان محمدی، زندانیان سیاسی در فشافویه با مطالبه انتقال به زندان اوین دست به اعتصاب غذا زده بودند.»

تاکنون زندانیان زیادی در زندان‌های ایران و یا پس از انتقال به بیمارستان، جان باخته‌اند و مقامات قضایی به جای رفع معضلات و روشن شدن دلیل مرگ‌ آن‎ها، سکوت را ترجیح داده‌اند. از جمله زندانیانی که مرگ آن‎ها در زندان‌های ایران رسانه‌ای شده‎ است، شامل موارد زیر هستند:
«زهرا کاظمی» خبرنگار و عکاس در سال ۱۳۸۲ در زندان «اوین»، «اکبر محمدی» فعال سیاسی زندانی در سال ۱۳۸۵، «ولی‎الله فیض مهدوی» زندانی عقیدتی در سال ۱۳۸۵، «زهرا بنی‌یعقوب» پزشک زندانی در سال ۱۳۸۶، «ابراهیم لطف‎اللهی» فعال دانشجویی زندانی در سال ۱۳۸۶، «امیرحسین حشمت‌ساران» زندانی عقیدتی در سال ۱۳۸۷، «امیر جوادی‌فر»، «محمد کامرانی»، «محسن روح‌الامینی» و «رامین آقازاده قهرمانی» از بازداشت شده‎های جریان انتخابات پرحاشیه ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸، «محسن دکمه‌چی» زندانی عقیدتی در سال ۱۳۹۰، «هدی رضازاده صابر» فعال سیاسی زندانی در سال ۱۳۹۰، «کاووس سید امامی» فعال محیط زیست زندانی در سال ۱۳۹۶، «محمد راجی» درویش زندانی در بهمن ۱۳۹۶ (در مرحله بازجویی) و «وحید حیدری» معترض بازداشت شده در سال ۱۳۹۶ در جریان اعتراضات دی ماه.

Alireza Shir-Mohammad-Ali, a 21-year-old political prisoner in Iran, was stabbed to death at Fashafooyeh Prison earlier this week. Iranian authorities sometimes force political prisoners to stay in wards where dangerous criminals are held as a form of punishment. Fashafooyeh is notorious for its dangerous inmates.



Alireza Shir-Mohammad-Ali, a 21-year-old political prisoner in Iran, was stabbed to death

 at Fashafooyeh Prison earlier this week. Iranian authorities sometimes force political prisoners to stay in wards where dangerous criminals are held as a form of punishment. Fashafooyeh is notorious for its dangerous inmates


برچسب ها :

پیروان آئین یارسان

انتشار خبر بازداشت‌های سیاسی تقریبا روزانه شده است و افکار عمومی متاثر از شدت گرفتن سرکوب‌ها، جز در موارد خاص، دیگر حساسیت چندانی به این اخبار نشان نمی‌دهند و اسامی بازداشت شده‌ها خیلی زود به فراموشی سپرده می‌شوند. «محسن اسدی» هم می‌توانست یکی از همین بازداشت شده‌‌های گم‌نام باشد اگر نامش یادآور یک زندانی سیاسی باسابقه دیگر نبود.



محسن مدرس دانشگاه و پژوهش‌گر حوزه باستان‌شناسی و میراث فرهنگی، برادر «مجید اسدی»، زندانی سیاسی محبوس در زندان «رجایی‌شهر» کرج، ظهر روز یک‌شنبه پنجم خردادماه در شهر یزد بازداشت شد. خانواده او هم‎چون موارد مشابه پیشین، هنوز نمی‌دانند محسن از سوی چه نهادی و به چه اتهامی بازداشت شده است.


«فاطمه وکیلی»، مادر محسن و مجید اسدی در مورد بازداشت و زندانی شدن فرزندانش می‌گوید و در عین‌حال می‌پرسد چرا ماموران امنیتی دست از سر دو پسرش برنمی‌دارند.

او معتقد است جرم بزرگ محسن و مجید این است که دزد نیستند، فرزندان مردم را با باتوم در خیابان کتک نزده‌اند و در کار اختلاس‌های میلیاردی نبوده‌اند.

از او پرسیدیم چند روز پیش خبر بازداشت محسن منتشر شد؛ او را کجا و به چه شکلی بازداشت کرده‌اند؟


صبح روز یک‌شنبه پنجم خرداد، تعدادی مامور امنیتی به محل کار محسن در یزد مراجعه و او را بازداشت می‌کنند. ماموران سپس همراه با محسن به خانه‌اش رفته و آن جا را تفتیش ‌کرده بودند. لپ‌تاپ، دوربین عکاسی، کیس کامپیوتر و گوشی موبایل محسن را هم ضبط کرده و همراه محسن با خودشان ‌برده‌اند.

زمان مراجعه ماموران به منزل و تفتیش پسرتان، همسر و دختر ایشان منزل بوده‌اند؟


"آناهیتا" نوه‌ام کلاس ششم است که آن ساعت در مدرسه بوده و همسرش هم سر کار بوده است. اما زمان تفتیش منزل، محسن به محل کار همسرش زنگ می‌زند و از او می‌خواهد به خانه بازگردد. همسرش که می‌رسد، ماموران را در حال به هم ریختن خانه می‌بیند. محسن به او می‏گوید که کاری نکرده است و حتما زود آزاد می‌شود و ماموران از او خواسته‌اند به همسرش زنگ بزند. همسر محسن از ماموران می‌پرسد به چه اتهامی محسن را بازداشت کرده‌اند اما آن‌ها جواب نمی‎دهند. ما نمی‌دانیم محسن را چرا بازداشت کرده‌اند.

آیا مشخص شده است ماموران از چه نهادی محسن را بازداشت کرده‌اند و آیا حکم بازداشتی هم ارایه کرده‌اند یا نه؟


نمی‌دانیم مامور کجا بوده‌اند؛ وزارت اطلاعات یا اطلاعات سپاه؟ نمی‌دانیم. اما محسن در منزل به همسرش گفته است آن‌ها حکم بازداشت دارند و آن را در زمان بازداشت در محل کار به او نشان داده‌اند.

از روزی که محسن بازداشت شده، با شما تماس گرفته است؟ آیا موفق شده‌اید با او صحبت کنید؟


محسن یک روز پس از بازداشت، با همسرش تماس گرفته و گفته است حالش خوب است و نگران نباشند. این را هم گفته است که نمی‌داند کجا نگه‏داری می‌شود.

برای پی‎گیری حقوقی وضعیت محسن تاکنون توانسته‌اید کاری بکنید؟ برایش وکیل گرفته‌اید؟


محسن هنوز وکیل ندارد و در این مرحله هم اصلا اجازه نمی‌دهند وکیل وارد پرونده شود. اما همسر محسن دیروز برای پی‎گیری وضعیت او به دادگاه انقلاب یزد مراجعه کرده و توانسته است بازپرسی را که گفته‌اند مسوول پرونده محسن است، ببیند. در جواب اعتراض او و این‌که پرسیده چرا همسر من را گرفته‌اید، بازپرس گفته است روز شنبه برگردید این جا تا خودش به شما بگوید چه کار کرده است. معلوم نیست می‌خواهند شنبه او را به دادگاه ببرند یا این فقط برای سردواندن ما است. نمی‌دانیم قرار وثیقه برایش صادر می‌کنند یا قرار بازداشت او را تمدید خواهند کرد. هیچی برای ما معلوم نیست.

پسرتان جز کار تدریس و پژوهش، فعالیت خاص دیگری در حوزه سیاسی یا مدنی داشت؟


 به هیچ عنوان. محسن اصلا اهل فعالیت سیاسی نیست. در دانشگاه جز درس، سرگرم فعالیت دیگری نبود. بعد از تمام شدن درس هم سراغ کار رفت و دل‎مشغولی ‌او همان کار تدریس است. واقعا معلوم نیست چرا بازداشتش کرده‌اند. الان هم نوه‌ام آناهیتا که هنوز نمی‌داند پدرش بازداشت شده است، خیلی بی‌تابی می‌کند. به او چه بگوییم؟ بگوییم پدرش به چه جرمی بازداشت شده است؟

در خبرها آمده بود که مجید، پسر دیگرتان هم درگیر بیماری‌های زیادی است اما اجازه نمی‌دهند برای درمان به بیرون زندان اعزام شود؟


مجید الان بیش از دو سال است در زندان گوهردشت (رجایی‌شهر) زندانی است. پیش از آن هم تیرماه ۱۳۸۷، سه ماه به زندان فرستاده شد. پس از آن هم از ۱۳ مهرماه ۱۳۹۰ تا ۹ تیرماه ۱۳۹۴ برای چهار سال در «اوین» زندانی بود. بعد از آزادی که تنها یک سال و چند ماه طول کشید، ۳۰ بهمن ۱۳۹۵ دوباره بازداشت و به شش سال زندان و دو سال تبعید محکوم شد. الان هم در زندان رجایی‌شهر است. در این شش سال زندان، گرفتار بیماری‌های زیادی شده است. از همان زمان اعتصاب غذا در بهار ۱۳۹۳ در زندان اوین، دچار بیماری التهاب دستگاه گوارشی شد و بعدتر بیماری التهاب حاد ستون فقرات هم به سراغش آمد. این اواخر هم بیماری شبکیه چشم به مشکلاتش افزوده شده است.

برای درمان این بیماری‌ها به مجید اجازه داده‌اند برای درمان به خارج از زنان اعزام شود؟


اوایل زندانی شدن مجددش، هر سه ماه یک بار او را برای ادامه درمان به خارج از زندان منتقل می‌کردند. اما اکنون مدت زیادی است، شاید بیش از یک سال، که هرچند بهداری زندان نوشته است مجید باید برای درمان به خارج از زندان اعزام شود اما به دستور «ضیایی»، رییس زندان، از اعزام پسرم برای درمان به خارج از زندان ممانعت می‌شود. مجید در بیمارستان «امام خمینی» پرونده پزشکی دارد و با هماهنگی بهداری زندان، قرار بود هر ماه یک بار برای پی‎گیری درمان به این بیمارستان اعزام شود. این در حالی است که او به شدت بیمار است و علاوه بر بیماری‌های دستگاه گوارش، از جمله زخم معده، زخم اثنی عشر و کیست کبد و روماتیسم ستون فقرات، شبکیه چشمش هم آسیب دیده است و به درمان فوری نیاز دارد.

در یک سال و چند ماهی که مجید بین دو زندان آزاد بود، سرگرم چه کاری بود و به چه بهانه‌ای دوباره بازداشت شد؟


مجید در آن یک سال آزادی، در شرکتی به عنوان مترجم کار می‌کرد و علاوه بر آن سرگرم درمان خودش و درگیر کارهای درمانی پدرش بود. پدرش مشکل کبدی داشت و بعد از مراجعات و گرفتاری زیاد، همان زمان آزادی مجید عمل پیوند کبد انجام داد. شبی که ۱۰ مامور به خانه ما ریختند تا مجید را دوباره بازداشت کنند، مجید تازه از بیمارستان بازگشته بود و برگه نتایج آزمایش پدرش در کیفش بود.

در این شرایط، امکان ملاقات با مجید را دارید؟


بله، مجید را هر هفته ملاقات می‌کنیم. چهارشنبه هم او را دیدیم. وقتی خبر بازداشت محسن را به او دادیم، خیلی عصبانی شد که به ناحق برادرش را گرفته‌اند و او نمی‌تواند کاری برایش بکند. می‌داند برادرش کاری نکرده است و به ناحق بازداشت شده است. پسران من نه دزدی کرده‌اند، نه با باتوم به سر و تن جوانان مردم کوبیده‌اند و نه اختلاس میلیاردی کرده‌اند. من به پسرانم افتخار می‌کنم و سرم را بالا می‌گیرم. بچه‌های من شرافتمندانه در ایران زندگی می‌کنند چون من راه راست و درستی را به بچه‌هایم یاد داده‌ام. برای همین است که دست از سر بچه‌های من برنمی‌دارند. من نمی‏دانم با بچه‌های من چه کار دارند؟ چرا اطلاعات دست از سر بچه‌های من بر‌نمی‎دارد. فقط به خاطر این‌که راه راست می‌روند، دست از سر بچه‌هایم بر نمی‌دارند؟ روی سخنم با مردم ایران است تا بدانند در این مملکت چه می‌گذرد.


Iranian authorities have launched a fresh crackdown on political activists, arresting the brother of jailed activist Majid Asadi and issuing fresh charges against activists Atena Daemi and Golrokh Ebrahimi Iraee


Mohsen Asadi, a professor of archeology, was arrested on May 26, 2019 in the city of Yazd and taken to Rajaei Shahr Prison, Karaj. As with many activists arrested in Iran, the accused and his family have not been informed of the charges against him


Fatemeh Vakili, the mother of Mohsen and Majid Asadi, spoke about her sons’ arrest and the case against them. She said security agents will not leave her family alone and her sons have committed no crime


 


It was a few days ago when your son, Mohsen, was arrested. Can you tell us where he was arrested and what happened


On the morning of Sunday, May 26th, security agents went to Mohsen’s office in Yazd and arrested him. They then took him to his house, and after searching it, took his laptop, camera, computer, and phone with them


 


Were his wife and daughter at home at the time of the search and arrest


My granddaughter Anahita, a six-grader, was at school at the time and his wife was at work. However, the agents ordered him to call his wife and ask her to return home. When she got there, she saw them tearing the place apart. Mohsen told her he had done nothing, and that he would be released soon. When she asked them on what charge they were arresting her husband they did not give any answer. We still don’t know why he was arrested


 


Do you know what organization arrested him and whether the agents provided any arrest warrant or not


We don’t know where they were coming from. Maybe the Intelligence agents or Revolutionary Guards officers. But Mohsen told his wife at home that they showed him the arrest warrant when they were arresting him at the office


 


Has he been able to contact you since then? Were you able to talk to him


The day after the arrest, he called his wife and said he’s fine, and that there was no need to be worried. He also mentioned that he doesn’t know where he is


 


Were you able to get him a lawyer and follow up on his case


He does not have an attorney yet and during this phase, they don’t give lawyers any access to the case. However, his wife went to the Revolutionary Court in Yazd yesterday and was able to see his prosecutor. When she asked him about the reason for Mohsen’s arrest, he replied, come back Saturday and he’ll tell you himself. It’s not clear if Mohsen will be in court on Saturday or if he [the court official] just said that to get rid of us. We don’t know if they will accept bail or will extend the detainment period. Nothing is clear at the moment


 


To best of your knowledge, was Mohsen involved in anything other than teaching and research? Anything political or related to civil society


Mohsen does not like politics at all and the only thing he was involved in was teaching at the university. He really loves his job and began working right after graduation. We have no idea why he was arrested. Now my granddaughter, who does not yet know her father has been arrested, is very worried about him. We don’t know what to tell her. [We can’t] tell her why her father was arrested


 


There were news reports that your other son, Majid, who is currently in jail, has also been denied medical attention or leave, although he’s suffering from a host of ailments


Majid has been in prison for more than two years now and prior to that, he was also arrested for three months back in July 2008 at one time, and another time for four years in Evin Prison, from 2011 to 2015. He was only free for a year and a few months before he was arrested again on February 18, 2017, and sentenced to six years in prison and two years in exile. He now is in Rajaei Shahr Prison. During those years of prison, he has been diagnosed with various diseases. When he went on a hunger strike in Evin Prison in spring 2014, his health was badly impacted and later he experienced some pain in his spine. Recently he has some issues in his eyes as well


 


Do authorities let him leave the prison to treat these diseases


In the beginning, they took him out for a visit to the doctor every three months, but now it’s been a very long time, maybe more than a year, that he has not seen his doctor at Imam Hospital. Although the prison clinic recommended doctor appointments for Majid, the prison director, Mr. Ziayi, does not let him. This is while he’s suffering badly from the diseases and is always in pain. He is in need of urgent medical attention


 


What did he do during the year that he was free between arrests? And why he was arrested again


During that year he began working as a translator for a company and other than that was busy dealing with his own and his father’s medical situations. His father’s liver failed and he had a liver transplant surgery during that time. The night that 10 agents raided our home with his arrest warrant, he was coming back from the hospital and had his father’s medical documents in his bag


 


Are you able to meet Majid regularly


Yes, we go to visit him every week. Wednesday was the last time we saw and told him the news of Mohsen’s arrest. He was angry and said they took him for no reason, and it is not fair that he can’t do anything about it. He knows his brother is innocent and was arrested unjustly


My sons are not thieves, did not take million-dollar bribes and did not suppress people on the streets. I’m proud of my sons. They live their lives with honor since that’s how I raised them. This is why they arrested them. I have no idea what the [authorities’] problem with my sons is. Why don’t they leave them alone? 


I want Iranian people to know what is happening in their country


برچسب ها :

پیروان آئین یارسان

با گذشت بیش از یک ماه از بازداشت سه جوان بهایی به نام‌های «اردشیر فناییان» (۳۰ ساله)، «بهنام اسکندریان» (۲۵ ساله) و «یلدا فیروزیان» (۲۰ ساله) در شهر سمنان، هیچ اطلاعی از محل نگهداری و شرایط جسمانی بازداشت‌شدگان دردست نیست. آن‌ها از حق داشتن وکیل هم محروم هستند، فقط به خانواده‌هاعلام شده که فرزندان‌شان متهم به تبلیغ علیه نظام و اخلال در امنیت ملی هستند.



یکی از نزدیکان دستگیرشدگان در مورد نحوه بازداشت این سه تن می‌گوید: «صبح روز سه شنبه ۱۰ اردیبهشت حوالی ساعت هشت صبح ماموران اداره اطلاعات سمنان به طور هم‌زمان به منازل مسکونی سه فرد بهایی مذکور، مراجعه و در ابتدا برای تفتیش وارد منازل ایشان شدند. تعداد ماموران در هر خانه چهار تا شش نفر بود که همگی صورت‌های‌شان را با ماسک پوشانده بودند. برخوردهایشان در هر مکان متفاوت بود ولی اصولا برخوردی مؤدبانه و قانونی نداشتند حتی حکم را هم با اصرار بیش از حد صاحب‌خانه و با اکراه نشان دادند. پس از یک ساعت بازرسی و ضبط تعدادی وسایل شخصی و مذهبی، اردشیر، یلدا و بهنام را هم بازداشت کردند و با خود به نقطه نامعلوم انتقال دادند که تا این زمان خبر چندانی از ایشان نیست.»


یکی از نزدیکان اردشیر فناییان هم می‌گوید که خانواده فناییان از یک ماه پیش که فرزندشان بازداشت شده تا این زمان، هیچ خبری از او ندارند و اردشیر در طی این مدت حتی یک تماس تلفنی کوتاه هم با خانواده‌اش نداشته است.


به گفته این منبع مطلع مادر اردشیر حدود دو، سه ماه پیش بر اثر تصادف جانش را از دست داد و پدرش هم به دلیل مشکلات کلیه در بیمارستان بستری است به همین دلیل خواهر اردشیر با فرزند کوچکش که ساکن شهرستان گنبدکاووس است برای پیگیری کارهای برادرش به سمنان می‌آید و تاکنون مسئولین قضایی یا اداره اطلاعات هیچ پاسخ روشن و مشخصی از وضعیت برادرش به او نداده‌اند.


اردشیر فناییان پیش از این هم در بهمن ماه سال ۱۳۹۱ توسط وزارت اطلاعات دستگیر که پس از پنجاه روز بازداشت موقت، به قید وثیقه آزاد شد. چندی بعد دادگاه انقلاب اسلامی سمنان، اردشیر فناییان را به اتهام تبلیغ علیه نظام به ۹ ماه حبس تعزیری محکوم کرد که حکم مذکور در دی ماه سال ۱۳۹۲ به اجراء درآمد. اردشیر بلافاصله پس از اتمام دوران محکومیت، توسط اداره اطلاعات سمنان برای انجام خدمت نظام وظیفه به سربازی فرستاده شد.


فرد دیگری از نزدیکان بهنام اسکندریان در مورد وضعیت این زندانی بهایی می‌گوید: «شش روز پس از بازداشت، بهنام در یک تماس تلفنی کوتاه به خانواده‌اش اطلاع داد که مورد ضرب وشتم قرار گرفته و از خانواده‌اش درخواست دو میلیون تومان پول نقد کرد تا برای او به زندان بیاورند. پس از مراجعه خانواده اسکندریان به زندان، مشخص شد که بهنام را از سلول انفرادی اداره اطلاعات به قرنطینه زندان منتقل کرده‌اند که او در آنجا با شخصی معتاد به مخدر شیشه هم سلول می‌شود. آن زندانی از او اخاذی می‌کند که چون بهنام پولی همراه نداشته او را به شدت کتک می‌زند که نگهبانان زندان با آنکه صدای دو زندانی را می‌شنوند و از دوربین‌ها هم صحنه زد و خورد بین ایشان را می‌بینند ولی هیچ مداخله‌ای نمی‌کنند. بعدا مشخص می‌شود که بهنام، پول را برای در امان بودن از اذیت و آزار این زندانی خواسته است.»


پس از تایید ضرب و شتم از سوی مراجع قانونی، خانواده اسکندریان برای بهنام تقاضای پزشک قانونی را می‌کنند. به آن‌ها گفته می‌شود که فرزندشان عاقل و بالغ است و فقط خودش می‌تواند تقاضای معاینه و بررسی پزشک قانونی را بدهد. این درحالی است که بهنام اسکندریان از زمان بازداشت بجز همان تماس کوتاه تلفنی، دیگر هیچ ارتباط تلفنی یا ملاقاتی با خانواده‌اش نداشته و از دسترسی به وکیل هم محروم بوده است.


یلدا فیروزیان، سومین بهایی بازداشت‌ شده در سمنان است. بنا به اظهارات یکی از نزدیکان یلدا، ده روز است که او را از باداشت‌گاه اداره اطلاعات به زندان شهر سمنان منتقل کرده‌اند. در آنجا، یلدا در اتاقی به تنهایی زندانی است. احتمالا این اتاق، همان اتاقی است که چند سال قبل، بانوان بهایی سمنان در آن زندانی بوده‌اند. در زندان سمنان و بسیاری از شهرهای ایران، زندانیان بهایی به دلیل حکم نجاست در اتاق‌هایی جداگانه و دور از سایر زندانیان نگهداری می‌شوند. در پنج روز نخست، با آنکه در بند عمومی، استفاده از تلفن عمومی آزاد است ولی به یلدا اجازه تماس تلفنی ندادند ولی پس از پنج روز، او توانست با خانواده‌اش تماس بگیرد. با انتقال یلدا به زندان عمومی، خانواده فیروزیان تقاضای ملاقات با دخترشان را مانند سایر زندانیان بند عمومی کرده‌اند که البته تاکنون اجازه ملاقات داده نشد و یکی از مسئولین زندان به آن‌ها گفته یلدا ممنوع الملاقات است.


گلرخ و شیدرخ فیروزیان، خواهران یلدا در سال ۹۱، چهل روز در اداره اطلاعات سمنان بازداشت بوده‌اند و سپس هر کدام به اتهام تبلیغ علیه نظام یک دوره محکومیت شش ماهه را در طی سال‌های ۹۲-۹۳ در زندان سمنان گذرانده‌اند. هژیر فیروزیان، پدر این خانواده هم در بهمن ماه سال ۱۳۹۲ با شکایت یکی از ماموران اداره اطلاعات سمنان، به اتهام افتراء چهل روز زندانی بوده است. ماجرا این بوده که آقای فیروزیان در ملاقات با دخترانش متوجه ضرب و شتم یکی از آن‌ها توسط بازجو می‌شود. او مراتب را به مراجع قضایی و قانونی سمنان گزارش می‌دهد که چون اقدامی صورت نمی‌گیرد برای رئیس جمهور نامه‌ای می‌نویسد و ضرب و شتم دخترش را شرح می‌دهد. در همین زمان به دادگاه انقلاب سمنان احضار و به اتهام افتراء به مامور وزارت اطلاعات، محاکمه و به یک میلیون و دویست هزار تومان جریمه نقدی محکوم می‌شود. هژیر فیروزیان به دلیل ناعادلانه‌بودن این حکم از پرداخت جریمه امتناع می‌کند و جهت تحمل چهل روز حبس بدل از جریمه نقدی به زندان سمنان منتقل می‌شود.


به گفته یک منبع مطلع از سمنان در روزهای گذشته، چند شهروند بهایی دیگر از طرف وزارت اطلاعات تهدید به دستگیری و برخورد قضایی شده‌اند.


It’s been more than a month since three Baha’is in Semnan – Ardeshir Fanaian, aged 30, Behnam Eskandarian, aged 25 and Yalda Firuzian, aged 20 – were arrested, without any news on their whereabouts and situation. The three Baha’is have been denied the right to a lawyer. All their families have been told is that the three are charged with “propaganda against the regime” and “disturbing the public peace


A source close to the Baha’is told : “It was Tuesday morning, April 30, around 8 o’clock, when security agents raided their homes simultaneously, searched and seized their belongings. In each home, there were 4-6 agents who were wearing masks. Their actions varied in every case, but in general, they did not act according to the law, were very rude, and barely showed them the arrest warrant at the time of detainment. After confiscating their belongings, they took Ardeshir, Yalda, and Behnam to an undisclosed location and we have no other updates since then


One of Ardeshir’s relatives told that his family was unable to contact Ardeshir, or receive any news about him, meaning also that he has not been allowed to make even a single call


The relative added that Ardeshir’s mother was killed in a car accident two months ago while his father is hospitalized due to poor health. Ardeshir’s younger sister, with her child, live in Gonbad. The sister has reportedly tried to learn more about Ardeshir’s situation from the authorities, and has traveled to Semnan frequently to do so, but so far the authorities have stonewalled her efforts


The 30-year-old had been previously arrested, in February 2012, and was released 50 days later on bail. A Revolutionary Court later sentenced him to nine months in prison for spreading “propaganda against the regime,” which he served from December 2013. Ardeshir was then sent to mandatory national service after serving his prison sentence


A friend of Behnam Eskandarian, meanwhile, told : “Six days after his arrest, Behnam called his family briefly, saying that he had been badly beaten and needed 20 million Iranian rials [about $600] to be taken to the prison. When his family went there, they found that after a period in solitary confinement, Behnam was transferred to a cell with a meth addict who beat him and extorted him for money. Prison guards did not get involved although they saw the scene on security cameras and could hear what was happening. Behnam asked for the money to be safe from his cellmate


Behnam’s family asked for an official investigation into the incident but was told their is an adult and that he can ask for an investigation himself. But the fact was that Behnam was still in detention, deprived of communication beyond that short call and denied access to a lawyer


The third Baha’i, Yalda Firuzian, was transferred to Semnan’s prison 10 days ago and is being held in solitary confinement. (Part of the reasoning for holding Baha’is in solitary confinement is that the government, following an orthodox interpretation of Shia Islamic teachings, says Baha’is are “unclean” and untouchable and should be isolated from Muslims.) Yalda was able to call her family after the first five days and told her family of her whereabouts. Her family then tried to visit her but were told that Yalda was not allowed to receive visitors


Yalda’s sisters, Golrokh and Shidrokh, were also arrested in 2012 and were held for 40 days until charged with spreading “propaganda against the regime” and sentenced to six months in prison. They served their sentences separately, in 2013 and 2014


Their father, Hazhir Firuzian, was also detained for 40 days in February 2014. He had been visiting one of his daughters in prison, and discovered that she had been assaulted by the interrogator; Firuzian tried to press criminal charges, without success. He wrote to officials to describe the situation – and was then summoned to a Revolutionary Court in Semnan and charged with defaming a government agent. Firuzian was sentenced to a $1,000 fine, which he said was “unjust” and which he refused to pay. The authorities therefore detained him for 40 days



برچسب ها :

پیروان آئین یارسان
درباره ما

    به تصویر کشیدن جنایات و تبعیضات رژیم جمهوری اسلامی در حق مردم مظلوم یارسان و ایران Admin:Arman Yari
آمار وبلاگ
» بازديد امروز :975
» افراد آنلاین :1
» بازديد دیروز :24
» بازديد ماه :956
» بازديدسال :966
» کل بازدیدها :38664
» مجموع اعضا : 3
» تعداد مطالب : 697